ادعای عجیب زن رمال برای اسیدپاشی - مجله روگذر

به گزارش گروه حوادث خبرنگاران، رسیدگی به این پفراینده از عصر سوم تیرماه سال 1398 همزمان با اعلام گزارش اسیدپاشی به وکیل دادگستری در تهران در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی نهاده شد.

آنالیز ها نشان داد چهار مرد و یک زن جوان به دفتر وکالتی در خیابان یوسف آباد می فرایند و پس از ضرب و جرح آقای وکیل به رویش اسید می پاشند و از محل فرار می نمایند.

عاملان اسیدپاشی از دفتر وکالت چند پوشه و تلفن همراه وکیل را سرقت نموده بودند. شاکی پس از بهبود گفت: مدتی قبل خانم دکتری که از قبل با من آشنا بود به دفتر وکالتم آمد و گفت زن رمالی از خواهرش اخاذی چند صد میلیونی نموده و از من خواست وکالت خواهرش را به عهده بگیرم. او گفت خواهرش در آرایشگاهی با زنی آشنا شده که مدعی بوده با سحر و جادو مسائل خانوادگی و کاری را حل می نماید. خواهرم به او 120 میلیون تومان داده بود، اما زن جادوگر بعد از مدتی گفته بود باید 700 میلیون تومان دیگر به او بدهد وگرنه با سحر و جادو، زندگی اش را خراب می نماید. من وکالت او را به عهده گرفتم و از آن روز به بعد تهدید های تلفنی و پیامکی درباره این پفراینده شروع شد . الان هم فکر می کنم عاملان اسیدپاشی از طرف زن رمال اجیر شده باشند.

مأموران در ادامه تحقیقات، به رد پای سه مرد و یک زن در این ماجرا رسیدند و آنها را دستگیر کردند. سه متهم در بازپرسی ها به جرم خود اقرار کردند. یکی از متهمان که مرد 54 ساله ای به نام پرویز است به اسیدپاشی اقرار کرد و مدعی شد از سوی زن جوان رمالی به نام پریسا اجیر شده است.

وی گفت: من پیک موتوری کار می کردم تا این که خواهرم مرا به زن جوانی به نام پریسا معرفی کرد. او با زن رمال و دعا نویس کار می کرد و من به عنوان پیک موتوری دعا های او را بین مشتریان پخش می کردم تا این که روزی پریسا گفت زن پولداری از استادش شکایت نموده و پفراینده اش را مرد وکیلی برای وکالت به عهده گرفته است. او گفت اگر روی مرد وکیل اسید بپاشم 20 میلیون تومان دستمزد می دهد و من هم قبول کردم و با سه نفر از دوستانم به دفتر وکالت شاکی رفتیم و روی او اسید پاشیدیم.

پس از اعتراف متهمان ، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری پریسا شروع شد و پیروز شدند متهم را در مخفیگاهش حوالی خیابان پیروزی شناسایی و دستگیر نمایند. متهم پس از دستگیری ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با متهمان روبه رو شد به جرم خود اقرار کرد و گفت: مدتی قبل استادم به نام آزیتا که رمال حرفه ای است به من گفت زنی به اتهام کلاهبرداری از او شکایت نموده و پفراینده اش در دست وکیل خبره ای است که احتمال می دهد در این پفراینده محکوم و راهی زندان گردد. او دستور اسیدپاشی روی وکیل را صادر کرد تا نتواند وکالت شاکی را ادامه دهد و من هم پرویز را برای این کار اجیر کردم.

با تکمیل تحقیقات، برای متهمان کیفرخواست صادر شد و پفراینده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی ، وکیل دادگستری با طرح شکایت گفت: اسیدپاشی صدمات جبران ناپذیری روی بدن من ایجاد نموده و برای متهمان درخواست اشد مجازات را دارم.

سپس پرویز به عنوان متهم ردیف اول در صندلی نهاده شد و در دفاع از خود گفت: به دستور پریسا با یاری دوستانم به دفتر وکیل رفتیم تا روی او اسید بریزیم. به بهانه این که پفراینده ای داریم ، وارد دفتر شدیم. پریسا خواسته بود روی صورت وکیل اسید بریزم اما دلم سوخت و ظرف اسید را روی شکمش خالی کردم. فریب حرف های پریسا را خوردم و فکر می کردم به دلیل مسائل ناموسی دستور این کار را داده است. او بعد از اسیدپاشی 20 میلیون تومان به من داد که بین همدستانم تقسیم کردم.

در ادامه دو مرد و یک زن از همدستان پرویز در اسیدپاشی ، در صندلی نهاده شده و مدعی شدند از ماجرای پفراینده زن رمال خبر نداشتند و فکر می کردند ماجرا ناموسی است.

در سرانجام، مینا که با قرار وثیقه آزاد بود در صندلی نهاده شد و گفت: از بچگی نزد رمال عظیمی آموزش دیدم و او از من خواست از خانم دکتری 700 میلیون تومان اخاذی کنم. وقتی فهمید خواهر خانم دکتر برای شکایت وکیل گرفته است نقشه اسیدپاشی را طراحی کرد. بعد از این ماجرا ، رمال عظیم به طرز مرموزی کشته شد و دیگر از او خبر ندارم. من دستور او را اجرا کردم.

پس از دفاعیات متهمان، قضات قرار پریسا را تشدید نموده و او روانه زندان شد. همچنین پفراینده برای برطرف نواقصی به دادسرا بازگشت.

گروه حوادث روزنامه خبرنگاران